گفتوگو با برادر زندهیاد مهران ابطحی و مادر زندهیاد فاطمه کازرانی از قربانیان فاجعهٔ سرنگونی پرواز ۷۵۲ هواپیمایی اوکراین در ایران
رسانهٔ همیاری – ونکوور
شش ماه پس از فاجعهٔ سرنگونی هواپیمای اوکراینی با شلیک دو موشک پدافند در ایران، درد و رنج از دست دادن دوستان و عزیزانی که سرنشین پرواز ابدی ۷۵۲ بودند، هنوز برای اغلب ایرانیان کانادا تازه است، ولی این رنج و اندوه با بیپاسخ ماندن بسیاری از پرسشها پیرامون چگونگی رخ دادن این فاجعه برای اقوام نزدیک فراتر از تحمل و بسیار طاقتفرسا بوده است. در آستانهٔ ششمین ماه رخ دادن این فاجعه به سراغ اقوام درجه یک قربانیان ساکن بریتیش کلمبیا رفتیم تا احوالشان را جویا شویم. از میان آنها تنها دو خانواده آمادگی نوشتن دربارهٔ آنچه را که بر ایشان در طول این مدت گذشته است، داشتند. برادر زندهیاد مهران ابطحی و مادر زندهیاد فاطمه کازرانی به پرسشهای ما پاسخ دادند که توجه شما را به آن جلب میکنیم.
با سلام و سپاس از وقتی که گذاشتید و با عرض تسلیت دوباره خدمت شما بهخاطر از دست دادن برادر عزیزتان سپاسگزار میشویم اگر ابتدا خودتان را معرفی بفرمایید و سپس کمی دربارهٔ ایشان برایمان بگویید. چند سال بود که به کانادا مهاجرت کرده بودند، در چه زمینهای فعالیت میکردند؟
با سلام خدمت شما و همهٔ خوانندگان رسانهٔ همیاری. من آرمان ابطحی هستم. حدود ۶ سال است که در کانادا ساکنام و هماکنون در حال تحصیل در مقطع دکتری در دانشگاه بریتیش کلمبیا هستم. برادرم، مهران، دوران تحصیلات تکمیلی را در فرانسه، هلند و بلژیک گذرانده بود و برای مقطع فوق دکتری در ماه سپتامبر ۲۰۱۹ به دانشگاه بریتیش کلمبیا آمده بود. زمینهٔ تحقیقاتی ایشان حذف آلایندههای پلاستیکی از منابع آبی بود.
فقدان برادرتان چگونه بهلحاظ روحی و روند زندگی روزمره، شما و دیگر اعضای خانوادهتان را تحت تأثیر قرار داده است؟
کشته شدن تراژیک برادرم نهتنها همهٔ اعضای خانواده، بلکه دایرهٔ وسیعی از دوستان و آشنایان را به زانو در آورد. برادرم به اصرار من برای ادامهٔ تحصیل و مهاجرت وارد کانادا شد. مهران همیشه از بروکراسی در اروپا گلهمند بود و بهخوبی میدانست که کانادا میتواند مقصد نهایی و جذابی برای مهاجران باشد. در لحظهٔ ورودش به کانادا، من و مادرم به استقبالش رفتیم و در مدت زمان ۳ ماههٔ اقامتش در ونکوور، در کنار تحقیقات علمیاش، در حال فراهم کردن شرایط برای مهاجرت و آوردن همسرش به ونکوور بود. همسر مهران متخصص پاتولوژی و استاد دانشگاه أصفهان است که در آن مقطع زمانی امکان حضورش در کانادا مهیا نبود. البته درخواست ویزای ایشان برای ورود به کانادا بهرغم صلاحیت و به ناحق رد شده بود. مهران برای جشن اولین سالگرد ازدواجش که مصادف با تعطیلات ژانویه بود، قصد کرد سفر کوتاهی بهمدت دو هفته به ایران داشته باشد. برادرم از من خواست که برایش بلیتی به ایران بخرم. ولی من که برای تعطیلات ژانویهمان برنامه داشتم، با رفتنش به ایران مخالفت کردم. همان روز مهران از آژانسی در نورث ونکوور بلیتی برای چند روز بعد تهیه کرد. وقوع این جنایت در هنگام برگشتنش به ونکوور از جهات مختلفی برای ما مهلک بود. فقدان مهران، تراژیک بودن واقعه، محاکمهنشدن قاتلانش و در آخر حس عذاب وجدان برای مجاب کردنش به آمدن به ونکوور، هر کدام قسمتی از وجودمان را به آتش کشید. بعد از گذشت شش ماه هنوز پدر و مادرم جز زاری کاری نمیکنند.
آیا در طول این مدت با سایر بازماندگان قربانیان سرنگونی هواپیمای اوکراینی در ارتباط بودهاید؟
بله. ما همدیگر را پیدا کردیم و کارزاری با نام انجمن خانوادههای جانباختگان پرواز PS752 برای محکوم کردن این جنایت راه انداختهایم.
شش ماه از این فاجعهٔ بسیار تلخ گذشته است. در طول این مدت، آیا هیچ تماسی از سوی مسئولان بررسیکننده در ایران، کانادا یا اوکراین با شما گرفته شده است؟ آیا هیچ گزارشی از روند پیشرفت بررسی این پرونده در اختیار شما قرار داده شده است؟ آیا هیچ اطلاعاتی دربارهٔ عمدی یا سهوی بودن یا کموکیف سرنگونی هواپیمای اوکراینی در ایران در اختیار شما قرار داده شده است؟
تا به امروز از کانادا هیچ تماس یا حمایتی دریافت نکردهایم. هواپیمایی اوکراین چندباری در مورد مشخصات برادرم پرسوجو کرده است. خانواده در ایران تماسهای ناراحتکنندهای از طرف قوهٔ قضاییهٔ ایران دریافت میکنند که پارادوکسی بیش نیست. تماسها بیشتر مبنی بر تحمیل وکیل معاضدتیست که برای ما در نظر گرفتهاند که البته خانوادهٔ ما قبول نکردهاند.
بهتازگی گزارشی از سوی دادستان نظامی تهران در دیدار با جمعی از بازماندگان و وکلای آنها دربارهٔ جزئیات سرنگونی هواپیمای اوکراینی منتشر شده است. آیا از طرف شما هم کسی در آن دیدار حضور داشته است؟ نظرتان دربارهٔ مواردی که در دیدار مذکور مورد بحث قرار گرفته، چیست؟
خانوادهٔ ما در این جلسه شرکت نکردند. بهنظر ما بیخبری به شنیدن دروغ ارجحیت دارد. حرفهای دادستان نظامی تهران درصدد ستاندن حق مظلوم نبوده و بیشتر گذاشتن سرپوشی بر این جنایت بود.
اخیراً خبرهایی مبنی بر پرداخت غرامت به بازماندگان از طرف ایران شنیده شده است؛ آیا این خبرها صحبت دارد و غرامتی به خانوادهٔ شما پرداخت شده است؟ آیا در ازای دریافت غرامت، از شما درخواست/درخواستهایی از جمله چشمپوشی از شکایتتان، شده است؟
تا این لحظه هیچ مبلغی بهعنوان غرامت به خانوادهها پرداخت نشده است. غرامت آخرین خواسته خانوادههاست و قبل از پرداخت غرامت، ابعاد این جنایت است که بایست روشن شود. اگر قبل از دادگاه غرامت پرداخت شود، پرواضح است که این موضوع بهنفع حاکمیت تمام خواهد شد و این آخرین چیزی است که ما میخواهیم. اولویت ما مجازات عاملان و آمران حملهٔ موشکی به هواپیمای مسافری است.
خواستهٔ شما بهعنوان یکی از بازماندگان قربانیان این فاجعه چیست؟
رفتن پرونده به دادگاه بینالمللی، محکوم شدن این جنایت و انتشار اخبار درست توسط نهادهای متولی برای روشن شدن ابعاد تاریک این فاجعه.
جامعهٔ ایرانی کانادا چه کمکی میتواند در دادخواهی به شما بکند و چه انتظاری از آنها دارید؟
فکر میکنم چیزی که الان برای ما خانوادهها خیلی اهمیت دارد، فراموش نشدن این ماجرا و دادخواهی است. ساخت یک بنای یادبود میتواند یاد و خاطرهٔ آنها را برای نسلها حفظ کند.
اگر صحبت دیگری دارید، لطفاً بفرمایید.
کمال تشکر را از شما، همکارانتان و خوانندگانتان دارم.
* * * * *
با سلام و سپاس از وقتی که گذاشتید و با عرض تسلیت دوباره خدمت شما بهخاطر از دست دادن فرزند عزیزتان سپاسگزار میشویم اگر ابتدا خودتان را معرفی بفرمایید و سپس کمی دربارهٔ ایشان برایمان بگویید. چند سال بود که به کانادا مهاجرت کرده بودند، در چه زمینهای فعالیت میکردند؟
سلام، من سوسن کازرانی مادر فاطمه کازرانی – متولد آذر ۶۶ از تهران – هستم. او تا پایان دوران دبیرستان در تهران تحصیل میکرد. سپس برای ادامهٔ تحصیل به کشور امارات متحدهٔ عربی مهاجرت کرد. بهمدت ۸ سال در آنجا درس خواند و کار کرد. او در رشتهٔ مهندسی پزشکی درس خوانده بود و در همین زمینه هم فعالیت میکرد. بعد از ۸ سال بهدلیل پارهای مسائل خانوادگی به ایران بازگشت و در دانشگاه شهید بهشتی در رشتهٔ MBA در مقطع کارشناسی ارشد ادامه تحصیل داد و در این میان با دانیال عزیزم آشنا شد و این آشنایی منجر به ازدواج شد. دو سال بود که به کانادا مهاجرت کرده بود و در آنجا با گروه پزشکی دکتر احمدی، دکتر قلب، فعالیت میکرد.
فقدان فرزندتان چگونه بهلحاظ روحی و روند زندگی روزمره، شما و دیگر اعضای خانوادهتان را تحت تأثیر قرار داده است؟
آتش به جان و زندگی ما زدند. من که بستریام و همهٔ اعضای خانواده بهنوعی درگیرند. من بهعنوان مادر، کلاً ناکارآمد شدهام و حتی کوچکترین کارها را نمیتوانم انجام دهم و زندگی روزمرهام مختل شده است.
شش ماه از این فاجعهٔ بسیار تلخ گذشته است. در طول این مدت، آیا هیچ تماسی از سوی مسئولان بررسیکننده در ایران، کانادا یا اوکراین با شما گرفته شده است؟ آیا هیچ گزارشی از روند پیشرفت بررسی این پرونده در اختیار شما قرار داده شده است؟ آیا هیچ اطلاعاتی دربارهٔ عمدی یا سهوی بودن یا کموکیف سرنگونی هواپیمای اوکراینی در ایران در اختیار شما قرار داده شده است؟
خیر، از سوی هیچیک از مسئولان، نه کانادا، نه اوکراین و نه ایران بررسیای صورت نگرفته است و هیچ گزارشی از پیشبرد روند پرونده به ما ندادهاند. فقط از طریق تلویزیون شنیدم که خطای انسانی بوده است.
بهتازگی گزارشی از سوی دادستان نظامی تهران در دیدار با جمعی از بازماندگان و وکلای آنها دربارهٔ جزئیات سرنگونی هواپیمای اوکراینی منتشر شده است. آیا از طرف شما هم کسی در آن دیدار حضور داشته است؟ نظرتان دربارهٔ مواردی که در دیدار مذکور مورد بحث قرار گرفته، چیست؟
از طرف ما کسی حضور نداشت. چون میدانستیم که یک مشت دروغ و حرفهای بیمعنی میزنند که جز اینکه ما را بیشتر ناراحت کنند، چیز تازهای نمیگویند و همینطور هم شد.
خواستهٔ شما بهعنوان یکی از بازماندگان قربانیان این فاجعه چیست؟
خواستهٔ من اشد مجازات عاملان این جنایت از بالاترین مقام تا پایینترین آن است و جبران خسارات روحی و روانیای که تمامی خانودههای ۱۷۶ نفر متحمل شدهاند.
جامعهٔ ایرانی کانادا چه کمکی میتواند در دادخواهی به شما بکند و چه انتظاری از آنها دارید؟
متاسفانه ما در جایی زندگی میکنیم که کوچکترین حرف و حرکتی از طرف ما منجر به برخورد از طرف دولت میشود و خواهان عدالت هستیم که در ایران که به آن ترتیب اثر نمیدهند. هر کاری هم میشود کرد باید از آنطرف و از سوی دولت کانادا باشد.
اگر صحبت دیگری دارید، لطفاً بفرمایید.
در آخر خواهان برخورد دولتهای بینالمللی و وادار کردن دولت ایران به دادن جعبه سیاه و مشخص شدن دلیل این فاجعه و مجازات عاملان آن هستم.